جنبش زیباییشناسی، 1
ویلیام فِرند دِمورگِن
در سالهای پایانی قرن نوزدهم، طی دو دههی 1870 و 1880، جنبشی موسوم به جنبش زیباییشناسی[1] در زمینهی طراحی و تولید آثار هنری و تزیینی یا دکوراتیو در انگلستان و با اندکی تأخیر در آمریکا بهوجود آمد. تاریخنگاران زمینههای نظری این رویکرد هنری را نتیجهی آراء نویسندگان و منتقدان هنرِ آن دوران میدانند. متفکرانی مانند والتر پیتِر،[2] (1839-1894) اَلجِرین سوئین بِرن،[3] (1837-1909) و اسکار وایلد،[4] (1854-1900). نمایندگان این جنبش بر خودبسندگی یا خودسامانی آثار هنری و اولویت بخشیدن به مقولهی زیبایی تأکید میورزیدند. محدودیت این جنبش تنها منحصر به سالهای پایانی قرن نوزدهم نمیشود، بلکه دلیل عمدهی اهمیت آن، همدلی با جریانهای هنری هم عصر خود، مانند جنبش هنرها و صنایع دستی،[5] آمیختگی و پیوستناش با جنبش هنری آرت نُووُ، [6] در اواخر سدهی نوزدهم و در بخش مهارت محوری و فرایند تولید کارگاهیِ هنر، همسویی با اصول منضبط و سختگیرانهی مکتب باوهاوس، [7] در سدهی بیستم است.
میتوان دیدگاه این جنبش را با مفهوم ایدهی " هنر برای هنر[8] " که در سالهای نخست سدهی نوزدهم میان نویسندگان و هنرمندان فرانسوی مطرح بود، نزدیک دانست. نظریهای که خیلی زود به قلمرو نقد هنری راه یافت. اصطلاح هنر برای هنر نخستین بار در دههی دوم سدهی نوزدهم در نوشتهای از فیلسوف فرانسوی، ویکتور کوزَن،[9] (1792-1867) بهکار برده شد. اما این نظریه بهطور جدی در داستان "مادمازل دُ مُوپَن، نوشتهی شاعر و نویسندهی فرانسوی، تئوفیل گوتیه،[10] (1811-1872) از چهرهها و نمایندگان رمانتیسیسم[11] تعریف و بسط داده شد. البته ایدهی کارکردزُدایی یا تعهدزُدایی از هنر را میتوان در نوشتههای بنژامَن کُنستان[12] (1767-1830) و ادگار آلن پو[13](1809-1849) نیز یافت. پُو، در جستاری تحتِ نام اصل شاعری،[14] مطالبی همسو با نظریهی هنر برای هنر، مطرح نموده است. نظریهی هنر برای هنر در انگلستانِ سدهی نوزدهم بر جنبش زیباییشناسی تأثیر نهاد و با اولویت بخشیدنِ زیبایی بر کارکرد و معنا درهم آمیخته شد. گروهی این نظریه را رویکردی فُرمالیستی به هنر میدانند ، دیدگاهی که برای دریافت و توجیه آفرینشهای هنری در جستجوی استنتاج و انگیزههای بیرون از آثار هنری نیست و ضرورت ابداعِ هنری را در خود هنر میجوید. به این ترتیب انگیزههایی مانند تقلید از طبیعت، بیانِ معانی اجتماعی یا سیاسی و تلاش در بازنمایی سمبلیک یا نمادینِ صورتهای هنری و نیز مقاصد شخصی هنرمند، در دیدگاه هنر برای هنر جایگاهی ندارد. از طرفی فُرمالیسم یا صورت گرایی، اصطلاحیست که در توصیف و شرح هنر یا نقدی بهکار میرود که به ویژگیهای ملموس یا حسی اثر هنری توجه ویژه دارد و آنها را برای دریافت و ارزیابی آفرینشهای هنری کافی و بسنده میشمارد. رویکردی فرمالیستی به آثار هنرهای تجسمی، عناصری مانند خط و شکل و کیفیاتی نظیر بافت و رنگ را به کارکرد یا معنای آثار هنری رُجحان میدهد. بنابراین، در رویکرد صورتگرایانه به هنر، هرگونه تلاش در بازنمایی چیزی یا نیتِ القای ملاحظاتِ اخلاقی یا اجتماعی اهمیت چندانی ندارد. طبیعیست که این دیدگاه به هنر، منتقدان و مخالفانِ جدی داشته باشد! اذهانی که صورتِ آثار هنری را با معنای آن مرتبط میدانند و برای هنر تعهد و الزامات اخلاقی، سیاسی یا اجتماعی قائلاند، نمیتوانند طرفدار فرمالیسم باشند. تا حدی که گروهی در این میان، گرایشاتِ صورتگرایانه یا فرمالیستی به هنر را بیارزش و فاقد اعتبار میپندارند.
ویلیام فِرند دِمورگِن[15] (۱۶ نوامبر ۱۸۳۹- ۱۵ ژانویه ۱۹۱۷)، نویسنده و هنرمند انگلیسی، خالقِ آثارِ هنری سرامیک و شیشهای که بیشتر به واسطهی الهام گرفتن از نقشمایههای شرقی و ایرانی درآفرینشِ آثار هنری شناخته میشود از نمایندگان شاخص جنبش زیباییشناسیست. استفادهی همزمانِ نقوشِ انداموارِ گیاهی و جانوری و آرایش آنها در کنارِ نقوشِ انتزاعی و تزیینی، وجه غالب آثار دِمورگِن است. هرچند تشخیصِ ایرانی نبودن آثارِ دِمورگِن برای هنرشناسان آسان است اما در نگاهی کلی به آنها، تأثیر زیباییشناسی هنر کاشی و سفال ایران در گسترهی زمانی وسیعی از دورهی سلجوقی تا صفوی مشاهده میشود. آثار دِمورگِن را در زُمرهی جنبشِ زیباییشناسی قرار میدهند، جریانی در هنرهای تزیینی و معماری که هدفش رُجحان دادن به مقولهی زیبایی نسبت به جنبههای کارکردگرایانه و معنا شناسانهی هنر بود. این جنبش در سالهای پایانی قرن نوزدهم، طی دو دهه، گروهی از هنرمندان انگلستان و آمریکا را به خود جلب نمود. جنبشی که به خودسامانیِ آثار هنری و توجه به مقولهی زیبایی در آفرینشهای هنری تأکید میورزید.
پینوشتها:
- ^ Aesthetic Movement
- ^ Walter Horatio Pater: جُستارنویس، تاریخنگارِ هنر و منتقدِ ادبی. فعالیتهایِ آموزشی پِیتِر در دانشگاهِ آکسفورد و حاصلِ انتشارِ اندیشهها و مطالعاتش پیرامون زیباییشناسی، هنر و ادبیات، بر بسیاری از نویسندگانِ همعصر او، بویژه اسکار وایلد اثر نهاد.
- ^ Algernon Charles Swinburne: شاعر انگلیسی.
- ^ Oscar Fingal O'Flahertie Wills Wilde: شاعر و نویسندهی انگلیسی، از منادیانِ اندیشهی هنر برای هنر. مؤلفِ نمایشنامههای اهمیتِ اِرنِست بودن، بادبزن خانم ویندرمیر و شوهر دلخواه و رمانِ تصویرِ دوریان گری و منظومهی نامههایی از زندان.
- ^ Arts and Crafts movement
- ^ Art Nouveau
- ^ Bauhaus
- ^ Art for art
- ^ Victor Cousin: فیلسوف و سیاستمدار فرانسوی، مؤلفِ کتابی دربارهی تاریخِ فلسفهی قرنِ هجدهم میلادی، (1829) و بسیاری تکنگاریها، پیرامونِ زنانِ مشهورِ سدهی هفدهم. او از بانیانِ مکتبِ التقاطی در فلسفه و نیز از آباءِ مطالعاتِ تاریخ و فلسفه و اصلاحِ شیوههای آموزشِ این دو رشته در سطح آموزش متوسطه (در فرانسه) است.
- ^ Théophile Gautier
- ^ Romanticism
- ^ Benjamin Constant de Rebecque
- ^ Edgar Allan Poe
- ^ The Poetic Principle: جُستاری از اِدگار آلِن پو در زمینهی تئوریهای نقد ادبی، که اواخر عمر شاعر نگاشته، و یکسال پس از مرگ وی، در سالِ 1850 منتشر گردید.
- ^ William Frend De Morgan