نقشمایه‌ها و رنگهای شرقی

آرتور لازِنبی لیبِرتی، (1843-1917)

سِر آرتور لازِنبى ليبرتى[1]،(1843-1917) بازرگان، توليد‌كننده‌ى پارچه و بنيانگذار كمپانى (شركت) ليبرتى‌ست[2]. سیزدهم آگِست 1843 در شهر چشامِ باکینگهام‌شر[3]،در جنوبِ‌شرقی انگلستان به‌دنيا آمد. پدرش تولید‌کننده‌ی منسوجات، توری، نوار و قیطانهای پارچه‌ای بود. در دانشگاهِ ناتينگهام[4] تحصيل كرد، او فرزند بزرگِ خانواده بود و از شانزده سالگى وارد بازار كار شد. نخست در مغازه‌ی پارچه‌فروشیِ یکی از عموهایش مشغولِ کار شد و مدتی نیز نزدِ عمویِ دیگرش که فروشنده‌ی آشامیدنی بود کار کرد، سپس در كمپانیِ (شرکت) فارمِر‌ اَند‌ راجرز[5] كه در صنعتِ مُد و توليد پوشاكِ زنانه فعال بود شغلى گرفت و پس از زمانِ كوتاهى مدير انبار آن شركت شد و تا سى سالگى در شغل خود باقى ماند. نگاه اين شركت به پارچه‌ها و كالاهاى آسیایی توجه ليبرتى را به هنرهاى شرقى جلب نمود. بخشی از شرکتِ فارمِر اَند‌ راجرز به‌عنوانِ انبار ذخیره‌ی کالاهای شرقی موردِ استفاده بود. از آنجا که از نیمه‌ی سده‌ی نوزدهم، توجه هنرمندانِ جنبشهای هنریِ اصلاح‌طلب، به هنر‌های‌آسیایی و شرقی، بویژه، هنر ژاپن، چین، هند و ایران معطوف شد، طبیعی‌ست که بازرگانان و تولید‌کنندگانی که به جمع‌آوریِ آثارِ تزیینی و کاربردیِ شرقی روی‌آورده بودند، توجه هنرمندانِ اروپایی را به خود جلب می‌کردند. آنها به نیتِ تجارت و فروش، کالاهای‌شرقی را عرضه می‌کردند و هنرمندان از روی کنجکاوی و برای آشنایی با هنرهای تزیینیِ شرقی به خریدِ آثار اقدام می‌کردند و بعضاً در آفرینشهای هنری خود از آنها الهام می‌گرفتند. در واقع لیبرتی به هنگامِ اشتغال در شرکتِ فارمِر اَند‌ راجرز، براى آشنايى و ديدار با هنرمندان مطرحِ زمان (در زمينه‌ى هنرهاى‌تزيينى و كاربردى)، استفاده كرد. از جمله با جیمز اَبِت مَک‌نیل ویسلر[6]،(1834-1903) ویلیام موریس[7]، (1834-1896) و ادوارد بِرن جونز[8]، (1833-1898) ارتباطات نزدیکی پیدا کرد. بعد از آنکه تلاش لیبرتی برای ترقی در شرکت فارمِر اَند راجرز به نتیجه نرسید، در سال ١٨٧٥ با استخدام سه كارمند، تجارتِ شخصى خود را از طریقِ تأسیسِ شرکتی به‌نامِ خانه‌ی هندِ شرقی، ‌(واقع در خیابانِ 218 ریجِنت[9]) آغاز نمود و تا سالِ 1882 کسب و کار او به‌طرزِ چشمگیری گسترش پیدا کرد و به افتتاحِ ساختمانهایِ جدیدی انجامید که به‌طور خاص به فروشِ مبلمانِ خانگی می‌پرداختند، در حالی که شرکتِ اصلی هندِ شرقی (موسوم به خانه‌ی هندِ شرقی)، همچنان به فروش لباس و پارچه ادامه می‌داد. لیبرتی با اشتیاقی بالا برای تولید و فروشِ محصولاتِ با کیفیت و دست‌ساز و با کمکِ طراحان و هنرمندانِ مطرح، کوشید تا مقابل گسترشِ کالاهای صنعتی بی‌کیفیت بایستد. کمپانی لیبرتی در آغاز کار به ارائه و فروشِ اشیایی در سبکهایِ ترکیبی و متمایز (اما محبوب میانِ مردم) پرداخت و با نزدیک‌شدن به ذائقه‌ی هنرمندانِ جنبشِ زیبایی‌شناسی[10] و آرت‌نُووُ[11] (در دهه‌ی 1890) به دنبالِ ارائه‌ی سبکی متفاوت در تولیدات خود برآمد و در این راه تا جایی پیش‌رفت که در ایتالیا، آرت‌نُووُ، (پس از افتتاح فروشگاهِ لیبرتی در لندن) به نامِ سبکِ لیبرتی یا سبکِ آزاد شناخته شد. لیبرتی همیشه به فكرِ اعتلاىِ كيفىِ سبك طراحى و توليداتِ کمپانیِ خود بود و از هنر و مهارتِ بهترين طراحان در توليد محصولات شركت خود بهره می‌برد  تا جايى كه به‌هنگام مرگ نفوذ و گستردگى تشكيلات او به قلمروِ تمام‌عيارى مى‌مانست.(از طراحانی که با کمپانی لیبرتی همکاری می‌کردند، می‌توان به ادوارد ویلیام گودوِین[12]، (1833-1886، معمار و طراح مبلمان) و آرچیبال ناکْس[13]،(1864-1933، نقاش و طراح) اشاره نمود. پارچه‌هایِ ابریشمی و ساتنِ شرکتِ لیبرتی به دلیلِ استفاده از رنگهای با کیفیت و پی‌بردن به رموزِ کار‌آمد و فنونِ عالیِ رنگرزیِ پارچه در کشورهای مشرق زمین، طی دهه‌هایِ 1890 تا 1920، رونق و بازارِ گرمی پیدا کردند.
لیبرتی در کار روحیه‌ای پیشرو و ترقی‌جویانه داشت، او متوجه شد که استقبال عمومی از هنر و صنایع‌دستی آسیایی فراتر از دایره‌ی چند کارشناس و هنرمندِ خِبرِه است و تأثیرِ بسیاری در جامعه گذاشته است، پس تلاش کرد تا تقاضایِ رو به رشد برای طراحی و تولید نقوشِ پارچه‌های آسیایی را مبتنی بر نقوش و رنگهای شرقی تأمین کند و در این مسیر با ارتقاء فنون تولید پارچه در به‌کارگیری بافتهای نرمتر و رنگ‌آمیزی دقیقتر گام نهاد. نفوذِ او در صنعتِ ابریشم و پشم انگلستان در دهه‌ی 1870 قابلِ توجه بود، او به کمکِ دوستِ خود سِر توماس وردل موفق به معرفیِ رنگدانه‌های باکیفیتی شد که پیش‌تر به عنوانِ ماده‌ی اولیه‌ی صنایعِ رنگرزیِ پارچه، درشرق شناخته شده و مورد استفاده بود. وردل، بازرگانِ انگلیسی که به‌خاطرِ نو‌آوری‌ در رنگرزی و چاپ روی ابریشم شناخته شده بود، شخصی‌ست که با هنرمند مطرح زمان ویلیام موریس (رهبر جنبش هنر و صنایع‌دستی) همکاری داشت و موریس را با نحوه‌ی استفاده از رنگهایِ طبیعی و فنون کار خود آشنا نمود، همچنین برای خدمات به صنایع ابریشم بریتانیا از ملکه نشان لیاقت گرفت. گروهی بر این عقیده‌اند که لیبرتی در طراحی و تولید محصولات کمپانی خود اهدافی موازی با اهداف ویلیام موریس، در پیش‌گرفته بود، هرچند در برخی موارد ایده‌ها و اهدافِ لیبرتی با ویلیام موریس همپوشانی دارند اما لیبرتی بیشتر تحت تأثیر هنر مشرق‌زمین بود، (مثلاً در سال 1888 و 1889 همراهِ همسرش برای مطالعه‌ی هنر و صنایع‌دستی مشرق‌زمین و جزییاتِ ساختِ آنها به ژاپن سفر کرد). لیبرتی مانند ویلیام موریس دغدغه‌ی رجعت به هنر قرون وسطا و نظام و باورِ زیبایی‌شناسی انجمنِ هنرمندانِ اخوتِ پیش‌رافائلی را در سر نمی‌پروراند اما هم او و هم ویلیام موریس در ارتقاء سلیقه‌ی هنریِ جامعه و بالا‌بردنِ کیفیتِ طراحی و تولید کالا سهیم بودند. لیبرتی کارفرمایی با‌هوش و کاردان بود، با دقت کارکنانِ خود را بر‌می‌گزید و مراقبِ رفتارِ حرفه‌ای آنها بود و به این دلیل بسیاری از کارکنانِ او -در طول زندگی کاری خویش- در سِمَت‌ها و مشاغلِ خود باقی ماندند. موفقيت ليبرتى در كسب و كار و تجارت را نتيجه‌ى روشهاى او در مديريت، ادراكِ هنرى بالا و توانِ پيش‌بينى روند تغييراتِ ذائقه و پسند جامعه مى‌دانند.
لیبرتی در چندین نمایشگاهِ بین‌المللی شرکت کرد، عضوِ شورای اتاقِ بازرگانیِ لندن و انجمنهای تجاری و هنری متعددی بود. در سال 1914 از کسب و کار بازنشسته شد و در 11 می 1917 در خانه‌ی خود از جهان رخت بَربَست. از آنجا که هیچ فرزندی نداشت امپراتوری تجارت و بازرگانی‌اش را برای برادر‌زاده‌هایش به ارث و یادگار باقی‌‌گذاشت.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. ^ Sir Arthur Lasenby Liberty
  2. ^ Liberty department store
  3. ^ Chesham, Buckinghamshire
  4. ^ Nottingham
  5. ^ Farmer and Rogers
  6. ^ James Abbott McNeill Whistler
  7. ^ William Morris
  8. ^ Sir Edward Coley Burne-Jones
  9. ^ Regent Street
  10. ^ Aesthetic Movement
  11. ^ Art Nouveau
  12. ^ Edward William Godwin
  13. ^ Archibald Knox

 

استفاده از محتوای جُستارها، با ذکر دقیق مأخذ و منبع آنها بلا‌مانع است.
جُستار
جُستار، برگرفته از مصدر جُستن، در معنای لُغَوی بحث، مبحث، گفتار، فصل و مقاله به‌کار برده می‌شود. معمولاً جُستار را مقاله‌ا‌ی پژوهشی درباره‌ی موضوعی مشخص می‌شناسند، اما میان اهالی تحقیق و پژوهش، بین جُستار و مقاله تفاوتی ماهوی وجود دارد. در زبان انگلیسی، جُستار را معادل واژه‌ی اِسِی (Essay) و مقاله را معادل واژه‌ی آرتیکل (Article) می‌نشانند.
هنرهای تزیینی
هنر تزیینی یا دکوراتیو، معمولاً به هنری اطلاق می‌شود که وجه زیبا‌شناسانه‌ی آن نسبت به وجه کاربردی، معناشناسانه و نمادشناسانه‌اش رُجحان و اولویت داشته باشد. بر اساس این تعریف، بسیاری از تولیداتِ صنعتِ دستیِ کالا، موسوم به صنایع دستی و حتی بسیاری تولیداتِ طراحی صنعتی ماشینی، بویژه آن دسته از تولیداتی که علاوه بر ملاحضاتِ کاربردی، به زیبایی و خوشایندی بصریِ کالا نیز توجه می‌کنند، در زُمره‌ی آثارِ هنرهای تزیینی قرار می‌گیرند.
تولید‌کنندگان
نقشِ تولید‌کنندگانِ کالاهایِ هنری و کاربردی، هم در زمینه‌ی صنایع‌دستی، (با تولیدِ محدود) و هم در طراحی و تولیدِ کالای‌صنعتی، (در تولید انبوه) در شکل‌دادن و تغییرِ سلایق و ذائقه‌ی عموم که خود بر‌آمده از شاخصهایِ متعددِ فرهنگی، مانندِ دین، زبان، جغرافیا و اقلیم، شیوه‌هایِ تولید علم و هنر و تولیدِ کار و توزیعِ ثروت در جوامع است، بر کسی پوشیده نیست. از آنجا‌که امکانِ تحققِ بسیاری از ایده‌های ناب و خلاق در زمینه‌ی آفرینشهایِ هنری، در صورتِ نبودِ تولید‌کنندگان، بازرگانان و صاحبانِ حرفه‌ها و مشاغل وجود ندارد، پرداختن به اهمیتِ نقشِ ایشان و معرفیِ چهره‌های تأثیر‌گذار این عرصه را در برنامه‌ی تولیدِ محتوایِ مجله‌ی پرووال قرار‌ می‌دهیم.

با خبرنامه‌ی پرووال در جریان باشید!